logo-slogo-slogo-slogo-s
  • خانه
  • درباره کلینیک
  • خدمات درمانی
    • گفتار درمانی
    • لکنت زبان
  • تماس با ما
  • مجله لکنت نگاه نو
    • بخش علمی لکنت
    • رویدادها و فعالیت‌ها
    • گزارشات مراجعین
    • دانستنی ها
    • پادکست ها
✕

مسیر درمان هستی، موانع و راه کار

  • خانه
  • مجله لکنت نگاه نو
  • گزارشات مراجعین
  • مسیر درمان هستی، موانع و راه کار
درمان لکنت زبان
آشنایی مادر هستی با کلینیک نگاه نو
تیر ۲۸, ۱۴۰۲
مسیر درمان لکنت زبان
مسیر درمان نوسان هستی
تیر ۲۸, ۱۴۰۲

مسیر درمان هستی، موانع و راه کار

تیر ۲۸, ۱۴۰۲
  • گزارشات مراجعین

موانع مسیر درمان با ورود به فاز جدید درمان و عضویت در گروه تخصصی خودمو در اقیانوسی از اطلاعات به روز دیدم که باید مطالب درمانگران […]

درمان لکنت

موانع مسیر درمان

با ورود به فاز جدید درمان و عضویت در گروه تخصصی خودمو در اقیانوسی از اطلاعات به روز دیدم که باید مطالب درمانگران عزیز رو مطالعه و ویس‌ها رو گوش می‌کردم تا برسم به آگاهی لازم.

تماما از اول تا آخر بارها مرور کردم که قشنگ برام جا بیوفته. شب‌ها تا دیر وقت کارم همین بود هرچه بیشتر می‌خوندم آروم‌تر می‌شدم و تشنه‌تر برای دانستن مطالب بعدی و مطمئن که راهم درسته و اعتماد و آسودگی خاطر جای اون همه شک و تردید به درمان رو گرفت البته با حساسیت فکری بالا برای ادامه‌ی مسیر.

به نظرم فرد در راه هدفش اگر آگاهیش کم باشه تیری در تاریکی زده ولی با مطالعه و شناخت و درک بیشتر با چشم باز حرکت میکنه و رشد صورت میگیره چون راهنما و نقشه به دسته. چند مانع وجود داشت:

۱. سبک تربیتی نادرست:

من تا اینجا با سبک تربیتی اشتباه جلو اومده بودم به خاطر ملاحظات لکنت، کاملا آسان گیر و بدون قانون بودیم هم خودم هم همسرم(همیشه به ساز دخترک)

۲. عدم پذیرش لکنت:

مانع بسیار بزرگی بود. هستی لکنت و درمانش رو نمی‌پذیرفت. کاملا جبهه می‌گرفت. می‌گفت من طوریم نیست با لکنت مشکلی ندارم. یک سال درمانی طول کشید تا به پذیرش برسه.

۳. عدم همکاری (هم برای تمرین هم رفتن به جلسه):

من پیر و خسته‌ی‌ عدم همکاریش شدم. به هیچ طریق و ترفندی دل به تمرین و رفتن به جلسات نمی‌داد. مدام مخالفت، مدام گریه، مدام بهانه. هیچ دفعه نشد نه نیاره. همیشه نسبت به تمرینات اعتراض داشت. حتی برای جلساتش چادر به کمر می‌بستم با اجبار بغلش می‌کردم و می‌بردمش خیلی هم مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتم هیچ وعده وعید و حرف یا تنبیه کارساز نبود. وقت جلسه می‌رفت تو اتاق درو قفل می‌کرد که من نمیام خودت برو

یه خاطره هم بگم یه بار که رسیدیم مطب وقتی منو و پدرش از ماشین پیاده شدیم او پیاده نشد سریع سوئیچ رو برداشت و درو قفل کرد. حالا ما بیرون کلی التماس که هستی درو باز کن پیاده شو نوبت جلسه مونه آقای حسینی منتظرن از ما اصرار و از او فقط ابرو بالا انداختن موضوع رو به آقای حسینی گفتیم اومدن و خارج از ماشین کلی باهاش حرف زدن تا راضی شد درو باز کنه و جلسه در ماشین برگزار شد. الان می‌خندم ولی اون موقع دوست داشتم لهش کنم.

۴. کمالگرایی:

البته که از مادر به ارث برده بود ولی او شدیدتر. همه چیز باید اوکی می‌بود و بر وفق مرادش (ظاهر، برخوردها، درس و…) تا تمرکز و رضایت داشته باشه و برسه به برنامه‌های دیگه. باعث شده بود اولویتش اینها باشه به فرع می‌رسید تا به اصل.

۵. هوش بالا و مقاومت مغز:

هستی چون بیشتر از سنش می‌فهمید گفتن جملات ساده با شیوه و کار با کتاب‌هایی چون تصاویر مرحله‌ای براش انگار مسخره بود. همه چیز بلد بود چون با کتاب‌های پیچیده‌تری کارکرده بود. حتی معلم کلاس اولش از هستی شاکی بود که من هنوز نگفته او بلده، سوالم تمام نشده جواب داده و موضوعات درس براش خسته کننده‌ست چون میدونه و حوصله‌ش سر کلاس سر میره. همچنین مغزش نسبت به هر تغییری سرسختی نشون می‌داد. تغییرپذیری و انعطاف بسیار کم بود.

۶. ترس از لکنت:

هستی از رخ دادن لکنت واهمه داشت. افکار خیلی اذیتش می‌کرد. خیلی عکس العمل دیگران براش مهم بود. حساس و زود رنج

راه کارهای مسیر درمان

قبل از اینکه راه کارها رو بنویسم اینو لازم دونستم بگم هیچ کدوم از موانع باعث نشد نه تمرین و نه حتی یک جلسه رو ترک کنیم و اینکه هر مانعی حدود یک سال و حتی بیشتر طول کشید تا از سر راهمون برداریم.

راه کار مانع اول سبک تربیتی نادرست

برای اصلاح سبک تربیتی در تمام کارگاه‌ها و کلاس‌های فرزندپروری که کلینیک نگاه نو یا دیگر مراکز مشاوره و پیج‌ها برگزار می‌کردن شرکت کردم. کلی کتاب مطالعه کردم و از تجربیات هم گروهی‌هام استفاده بردم. این کار خیلی انرژی‌بر بود و مقاومت بالایی لازم داشت هم در برابر هستی هم همسرم. با هر اقدامی من مامان بده بودم و موجب خشم هستی می‌شد ولی نادیده می‌گرفتم. قاطعیت توام با مهربانی واقعا کارساز بود.

راه کار مانع دوم‌ عدم پذیرش لکنت

به صلاحدید درمانگر هستی رو وارد جلسات گروهی کردیم واقعا موثر بود. وقتی دید بچه‌های دیگه‌ای هم هستن مثل خودش و لکنت هیچ چیز عجیبی نیست و اجرای شیوه عیب نیست و همچنین با ایجاد رقابت بین هم گروهی‌ها خیلی انگیزه گرفت. راه حل بعدی، من هستی رو از ویترین شدن خارج کردم. چون همیشه همراه و پاسخگوی دیگران بودم در برابر سوالات و سفت و محکم مواظب تمسخر، گذاشتم خودش وارد اجتماع بشه با اینکه بسیار برام زجرآور بود ولی لازم دونستم گاهی تمسخر بشه و خودش به دیگران پاسخ بده چرا اینجوری حرف میزنه تا متوجه اهمیت درمان بشه. البته که جواب دادن درست رو بهش یاد داده بود که بدون خجالت و یا خشم بگه من لکنت دارم و تحت درمانم و با شیوه حرف زدن همیشگی نیست.

راه کار مانع سوم‌ عدم همکاری

اوایل هیچ تشویق و تنبیهی برای هستی معنایی نداشت. نه با تشویق به ذوق میومد (چون همه چیز براش مهیا شده بود) نه با تنبیه ناراحت. با جدول ستاره و استیکر و ژتون دهی براش جا انداختم به هر چی می‌خواد نمیشه به راحتی دست پیدا کنه باید زحمت بکشه. هر روز با خلاقیت جدید در اجرای تمرین و مکان تمرین این کارو متنوع می‌کردم. ما حتی بالای درخت هم می‌رفتیم برای تمرین گاهی با قدم زدن گاهی تلفنی با اینکه کنار هم بودیم و هزاران ترفند دیگه
وقتی کوچولوتر بود با بازی باهاش رفیق شدم و وقتی بزرگ‌تر شد با هم‌صحبتی رابطه‌مون رو قوی کردیم. یکی از تشویق‌های مورد علاقه‌ی هستی پول بود. در برابر تمرین خوب وجه نقد می‌گرفت.

راه کار مانع چهارم کمالگرایی

برای اینکه از شدت کمالگراییش کم بشه و درمان گفتارش اولویت بشه، هم خودم در روزمره تغییر عادت دادم و وسواس‌های ظاهر و پوشش و خونه و درس و تمیزی دفتر و کتاب و خوش خطی رو کم کردم همچنین از معلم هستی خواستم باهاش حرف بزنه که اعتدال خوبه حتی در نمره گرفتن و…و هم اینکه یه مدت یک‌بار جلسات گفتار درمانی‌مون اختصاص داده می‌شد به صحبت پیرامون همین قضیه که هستی همیشه همه چیز عالی نمیشه همه‌ی افراد در همه‌ی زمینه‌ها موفق نیستن و هیچ اشکالی نداره همه جا عالی نبودن…

راه کار مانع پنجم هوش بالا و مقاومت مغز

با پیوستگی تمرین بالاخره مغز تسلیم و تغییر رویه خواهد داد. در تمرین و اجرای اون طبق سلیقه و اطلاعات خودش عمل کردم و تکراری کار نکردیم با کتاب‌های یا فلش کارت‌های جذاب و متنوع. اگر نسبت به کتاب حساسیت نشون می‌داد بدون کتاب و محاوره یا تک گویی تمرین می‌کردیم. اصلا به جای کلمه‌ی تمرین از کلمه‌های جایگزین استفاده می‌کردم.

راه کار مانع ششم ترس از لکنت

با انجام مراحل حساسیت‌زدایی برای شروع اصلا و ابدا همکاری نمی‌کرد سرسخت مخالفت می‌کرد. که چه کاریه من پی رفع لکنتم هستم حالا پاشم به همه بگم یا با لکنت عمدی حرف بزنم؟ چه لزومی داره؟ هرگز هرگز
از خودم شروع کردم دستشو می‌گرفتم می‌گفتم فقط شنونده باش و می‌رفتیم مغازه‌ها و با لکنت شدید حرف می‌زدم (همراه بودنشم با التماس بود می‌گفت من خجالت می‌کشم مامانم لکنت کنه)
اما حین اجرا خیلی جلو خنده مو می‌گرفتم. کم کم موتورش روشن شد با فعالیت‌های دسته جمعی حساسیت‌زدایی با بچه‌های کلینیک و همراهی درمانگرمون آقای حسینی نسب، به حدی که باید به زور می‌بردمش خونه.
درسته عکس العمل مردم متفاوت بود ولی هیچ موقع تو ذوقش نخورد و خاطره‌ی بدی براش نشد متوجه شد افکار منفی که همراه خودش به کول میکشه از بازخورد دیگران از لکنتش بی‌دلیل بوده و خودش برا خودش بزرگ‌نمایی می‌کرده.

پست‌های مرتبط

درمان لکنت
شهریور ۳۰, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۸)

درمان لکنت
شهریور ۲۶, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۷)

درمان لکنت
شهریور ۲۰, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۶)

کلینیک نگاه نو در سال ۱۳۹۶ تاسیس شد. این مرکز در زمینه ارزیابی مشاوره و درمان اختلال لکنت به صورت تخصصی و همچنین سایر اختلالات گفتار و زبان و کاردرمانی در کودکان و بزرگسالان می‌باشد.

پیوندها
  • گفتار درمانی
  • لکنت زبان
  • درخواست مشاوره
  • درباره کلینیک
  • اینستاگرام کلینیک
اطلاعات تماس

تلفن: ۰۹۱۳۵۳۶۳۵۵۷

۰۳۵۳۵۲۴۹۳۶۹

ایمیل: info@clinic-negaheno.com

آدرس: یزد بلوار دولت آباد کوچه دهم پلاک ۲۴۲ گفتاردرمانی و کاردرمانی نگاه نو

ساعت پاسخگویی: شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۱۵ تا ۲۰:۳۰

طراحی سایت و سئو توسط هینزا