logo-slogo-slogo-slogo-s
  • خانه
  • درباره کلینیک
  • خدمات درمانی
    • گفتار درمانی
    • لکنت زبان
  • تماس با ما
  • مجله لکنت نگاه نو
    • بخش علمی لکنت
    • رویدادها و فعالیت‌ها
    • گزارشات مراجعین
    • دانستنی ها
    • پادکست ها
✕

تجربه درمانی مادر محمدعلی قسمت سوم

  • خانه
  • مجله لکنت نگاه نو
  • گزارشات مراجعین
  • تجربه درمانی مادر محمدعلی قسمت سوم
درمان لکنت زبان
تجربه درمانی مادر محمدعلی قسمت دوم
تیر ۳۱, ۱۴۰۲
درمان گفتار
تجربه درمانی مادر محمدعلی قسمت چهارم
تیر ۳۱, ۱۴۰۲

تجربه درمانی مادر محمدعلی قسمت سوم

تیر ۳۱, ۱۴۰۲
  • گزارشات مراجعین

بعد ۲۳ تیر ماه ۹۶ در حالی که محمدعلی ۵ سال و ۸ ماه تهران مطب آقای دکتر برزگر مراجعه کردم. ارزیابی کردند و گفتن پسرت […]

درمان لکنت زبان

بعد ۲۳ تیر ماه ۹۶ در حالی که محمدعلی ۵ سال و ۸ ماه تهران مطب آقای دکتر برزگر مراجعه کردم. ارزیابی کردند و گفتن پسرت بازی بلد نیست و تمرکز و توجهش پایین هست و کلی تمرین دادن و گفتند باید ۵ یا ۶ ساعت تمرینات تخصصی و بازی عمومی انجام بدم. چون دیگه آگاه بودم و باور به درمان داشتم بعد از برگشتن از تهران تمرینات رو جدی شروع کردم.

آدم با اراده‌ای هستم هر کاری اراده کنم تا آخرش میرم. درمان و بهبودی محمدعلی رو با اراده شروع کردم. رفت و آمدهای بیخود رو حذف کردم. عاشق آشپزی بودم گذاشتم کنار. چندین کارت عروسی رو رد کردم. چون می‌دیدم برای رفتن به عروسی حداقل ۶ ساعت وقتم گرفته میشه و به تمرینات نمی‌رسم.

به محمد علی اجازه دادم تو کوچه بازی کنه قبلا نمی‌گذاشتم خونه پر از اسباب بازی شد. تلویزیون خاموش شد فقط وعده‌های غذا یاد پسرم می‌افتاد روشن کنم. سی دی خاموش شد. الان چند ماهه براش سی دی نخریدم

پسرم قصه تعریف نمی‌کرد حالا شده بود یه قصه‌گوی ماهر که اشکالات منو در قصه‌ها می‌گفت. چون آقای دکتر برزگر تمرینات متنوع و تخصصی داده بودن پسرم همه رو یاد گرفت. . سوم مهر پیش آقای دکتر رفتیم. تعجب کرده بودند. وضعیت عالی بود. هنوز درمان گفتاری رو به صورت تخصصی شروع نکرده بودند. فقط مرداد ماه که رفتیم یک تمرین دادند و گفتند دست گرمی هست.

اما من خیلی خوب تمرین کردم طوری که پسرم معنی لکنت رو فهمید. هر هفته بدون استثنا گزارش کارم رو دونه به دونه برای آقای دکتر در تلگرام می‌نوشتم و روش‌هایی که برای اون تمرین پیدا کرده بودم و جدید بود می‌نوشتم و نظر می‌خواستم. اونقدر در تمرینات خلاقیت به خرج دادم که آقای دکتر گفتند کتابی خواهند نوشت و این خلاقیت‌ها رو در کتاب خواهند آورد.

سوم مهر ۹۶ تمرینات لکنت به صورت تخصص شروع شد من بعد از دو روز تغییرات قابل لمسی در پسرم دیدم به صورت نزولی لکنت کم شد. طوری که به صفر رسید. خیلی خوشحال بودم. به آقای دکتر پیام دادم. گفتند پسرم بعد لکنت طولانی وارد نوسانات شده. اما چون دارای نقص توجه هست پایدار نخواهد بود.

درست گفته بودند بعد یک ماه صفر بودن محمدعلی نوسان کرد دوباره به تدریج بالا رفت تا به نمره ۷ رسید. اوایل درمان محمدعلی خیلی سخت تمرین می‌کرد. خدا شاهده من سه یا چهار ماه تمام روزی تا ده ساعت با پسرم بازی کردم تا تمرین کنه.

اما مگه راه میومد. صبح از ساعت ۹ شروع می‌کردم میدیم ساعت ۲ هست من وسایل صبحانه رو نشستم حتی ناهار هم درست نکردم و پسرم هنوز یک وعده تمرین نکرده. تا شب ساعت ۱۲ اونقدر پیگیر تمرین می‌شدم که بالاخره تموم می‌شد.

می‌گفت من میرم کوچه تو در رو ببند بشین پشت در. تو پشت در بگو من تو کوچه میگم. منم می‌گفتم باشه. محمد علی بهانه میاورد. اما من کم نمیاورم. می‌گفت جلوی تلویزیون میشینم صداشو بالا کن تمرین کنم. خودش می‌دید من عصبانی میشم. اما می‌گفتم باشه.

شروع به تمرین می‌کردیم من کم کم صدا رو کم می‌کردم و در نهایت خاموش دیگه چیزی نمی‌گفت. می‌گفت من کله مو میذارم روی مبل. پاهام بالا. اینطوری می‌خوام تمرین کنم. می‌گفتم باشه سر و ته می‌ایستاد من می‌گفتم تکرار می‌کرد. بعد دو سه جمله خسته می‌شد درست می‌نشست.

می‌گفت من راه پله تمرین می‌کنم. می‌گفتم باشه بریم. می‌گفت بریم انباری می‌گفتم باشه. هرسازی زد من رقصیدم. دید واقعا نمیشه و باید تمرین رو بکنه. تا اینکه بالاخره عادت کرد.

فهمیدم اگر بازی رو جذاب کنم با شور و هیجان بازی کنم. خوب تمرین میکنه. بازی با من باید واسش جذاب شد. بعدش پسر من فقط گفت مامان بیا بازی. منم شدم بچه ۶ ساله همه کارام رو ول کردم. شدم همبازیش.

بعضا اونقدر خسته می‌شدم که کنار اسباب بازی‌هاش مثل بچه‌های کوچک خوابم می‌برد. یا ظهر دیگه موقع قصه گفتن نمی‌فهمیدم کی خوابم گرفته. خواستم به مادرانی که تو گروه ناراحت هستند که کودکشون تمرین نمی‌کنه. بازم بگم که به نظر من برای تمرین کودک باید وقت بذاریم. کودک دستگاه نیست که پیچشو باز کنیم بگیم بیا بگو.

ما هم‌ اوایل که تمرینات رو شروع کردیم پسرم اصلا همکاری نمی‌کرد پرخاشگری می‌کرد داد می‌زد حتی منو می‌زد که تمرین نمی‌کنم حتی با وعده و عید هم راضی نمی‌شد. اما من سماجت کردم تا تمرینات رو انجام نمی‌دادیم کاری نمی‌کردم مثلا از ساعت ۱۰ صبح میومدم بازی و تمرین تا ساعت ۱۲ شب که تموم می‌شد. تمرینات زیاد و متنوع بود. دو ساعت بازی می‌کردم ۵ دقیقه تمرین.

اونقدر ادامه دادم تا عادت کرد و فهمید که من کم نمیارم و باید انجام بشه من ۷۰ روز واقعا پدرم در اومد. بعدا کم کم خودش گفت بیا تمرین کنیم.

پست‌های مرتبط

درمان لکنت
شهریور ۳۰, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۸)

درمان لکنت
شهریور ۲۶, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۷)

درمان لکنت
شهریور ۲۰, ۱۴۰۴

مسیر درمان لکنت: داستان‌های واقعی از والدین و تجربیاتشان(تجربه ۲۶)

کلینیک نگاه نو در سال ۱۳۹۶ تاسیس شد. این مرکز در زمینه ارزیابی مشاوره و درمان اختلال لکنت به صورت تخصصی و همچنین سایر اختلالات گفتار و زبان و کاردرمانی در کودکان و بزرگسالان می‌باشد.

پیوندها
  • گفتار درمانی
  • لکنت زبان
  • درخواست مشاوره
  • درباره کلینیک
  • اینستاگرام کلینیک
اطلاعات تماس

تلفن: ۰۹۱۳۵۳۶۳۵۵۷

۰۳۵۳۵۲۴۹۳۶۹

ایمیل: info@clinic-negaheno.com

آدرس: یزد بلوار دولت آباد کوچه دهم پلاک ۲۴۲ گفتاردرمانی و کاردرمانی نگاه نو

ساعت پاسخگویی: شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۱۵ تا ۲۰:۳۰

طراحی سایت و سئو توسط هینزا